11

دوست واقعی تو این دوره زمونه واقعا یک نعمت محسوب میشه...

مخصوصا که این روزها داغون و غمگین باشی...

از زمین و زمون خسته باشی...

ولی تو این شرایط دلت رو خوش می کنی به رفیق که مثل کور سویی می مونه

تو دل کویر...

اگه اون سوسوی تو کویر درست باشه،برات می تونه یه پشت و پناه واسه زندگی باشه...

10


هرکسی تو زندگی شخصی خودش یه مشکلی داره...

گاهی این مشکلات قابل حل شدن هست و متاسفانه اکثر مواقع

غیر قابل حل شدن!...اما هنوز هم می شود تسکینی پیدا کرد هرچند موقت...

و آن چیزی جز فرار از خودخوری و تفکرات بی خود و با دوستان بودن نیست...

پس بیاییم دوستانمان را فقط در شادی و برای خنده نخواهیم...

بلکه دیواری برای تکیه کردن به یکدیگر باشیم...نه دیواری برای بالا رفتن از هم!...

9

هوا سرد است، اما نه به سردی تو،ای روزگار...

دلم را باختم...دلم سوخت اما نه به اندازه باختن از تو،روزگار...

ای روزگار، چه می کنی با من و این دل ترک خورده و شکسته...

روزگار بی مروت، عشقم را بردی،جانم را هم بردی ولی قسم می دهم

جوانی ام را بهم ببخش...

التماسم بیهوده است،می دانم که تو مرد این حرف ها نیستی...

اصلا جوانی هم ارزانی تو...

8

خلاصه حال من :

...

این منم پر شکسته خسته ی خسته 
از خودم بیزار و از غم ها شکسته

ببین اسیر بن بست جنونم

...


پ.ن:

خیلی خسته و داغونم...همین.

7

         هنوز تو این شهر بی روح ،فردین منش هایی هستند که پنج شنبه ها

         برای درگذشتگانشان نان صلواتی در این آشفته بازار و گرانی مملکت دست

         مردم برسانند...


         خدا رفتگانشان را بیامرزد...