-
16
جمعه 21 بهمن 1390 13:03
خدای من کمک می خواهم از تو که امیدم هستی. خدایا، به یگانه بودنت قسم،می خواهم تغییر کنم. دستم را بگیر و مرا از این گذر به سلامت رد کن. می خواهم آرمان خودم باشم و خودم باشم. ...
-
15
پنجشنبه 20 بهمن 1390 00:13
من و بارش برف...گمشده در خاطرات...روی چهارپایه،توی بالکن... لیوان چای بین دو دستانم و خیره به نازدانه های برف...هوای سرد زمستان و اما خیال همیشه گرم تو و واقعیت تلخ دیگر نداشتن تو... آرمان
-
14
سهشنبه 18 بهمن 1390 19:58
امشب هوا ابریست...جون میده الان برف بگیره و تا فردا و فرداها بباره و همه جا رو سفیدپوش کنه و زشتی های شهر رو بپوشونه ... این شهر خاکستری،شهر سرد، شهر آدم نماهای بی تفاوت... پ.ن: آره، تمامی این الفاظ و حتی بیشتر! شایسته شهر تهران می باشد...
-
13
سهشنبه 18 بهمن 1390 14:16
تو می خندی ... حواست نیست ... من آروم می میرم تو می رقصی و من ... عاشق شدن رو یاد می گیرم چه جذابی ... چه گیرایی چه بی منطق به چشمات می شه عادت کرد توی دستای تو باید به سیگارم حسادت کرد منو پُک می زنی آروم خرابم می کنی از سر رژ لب روی ته سیگار تن من زیر خاکستر تنم می لرزه و می ری ... حواست نیست هوامو کام می گیری ......
-
12
دوشنبه 17 بهمن 1390 21:54
"هنوز تو هجوم غم و غصه ها،نمی توانم لبخندم را از کودکی دریغ کنم..." امروز اصلا حوصله هیچ چیزی رو نداشتم(البته نه مثل دیروز و روزهای قبل) رفتم بانک قسط عقب افتاده رو پرداخت کنم،خیلی بانک شلوغ بود...از دستگاه نوبت گرفتم اومدم بیرون یه هوایی بخورم...تو حال و هوای خودم بودم(ناراحت،عبوس،خسته،...) که ناگهان یه بچه...
-
11
دوشنبه 17 بهمن 1390 00:41
دوست واقعی تو این دوره زمونه واقعا یک نعمت محسوب میشه... مخصوصا که این روزها داغون و غمگین باشی... از زمین و زمون خسته باشی... ولی تو این شرایط دلت رو خوش می کنی به رفیق که مثل کور سویی می مونه تو دل کویر... اگه اون سوسوی تو کویر درست باشه،برات می تونه یه پشت و پناه واسه زندگی باشه...
-
10
یکشنبه 16 بهمن 1390 13:59
هرکسی تو زندگی شخصی خودش یه مشکلی داره... گاهی این مشکلات قابل حل شدن هست و متاسفانه اکثر مواقع غیر قابل حل شدن!...اما هنوز هم می شود تسکینی پیدا کرد هرچند موقت... و آن چیزی جز فرار از خودخوری و تفکرات بی خود و با دوستان بودن نیست... پس بیاییم دوستانمان را فقط در شادی و برای خنده نخواهیم... بلکه دیواری برای تکیه کردن...
-
9
جمعه 14 بهمن 1390 22:04
هوا سرد است، اما نه به سردی تو،ای روزگار... دلم را باختم...دلم سوخت اما نه به اندازه باختن از تو،روزگار... ای روزگار، چه می کنی با من و این دل ترک خورده و شکسته... روزگار بی مروت، عشقم را بردی،جانم را هم بردی ولی قسم می دهم جوانی ام را بهم ببخش... التماسم بیهوده است،می دانم که تو مرد این حرف ها نیستی... اصلا جوانی هم...
-
8
دوشنبه 10 بهمن 1390 23:47
خلاصه حال من : ... این منم پر شکسته خسته ی خسته از خودم بیزار و از غم ها شکسته ببین اسیر بن بست جنونم ... پ.ن: خیلی خسته و داغونم...همین.
-
7
جمعه 7 بهمن 1390 22:43
هنوز تو این شهر بی روح ،فردین منش هایی هستند که پنج شنبه ها برای درگذشتگانشان نان صلواتی در این آشفته بازار و گرانی مملکت دست مردم برسانند... خدا رفتگانشان را بیامرزد...
-
6
سهشنبه 4 بهمن 1390 23:02
در این دنیا، هرکسی دنبال تکه گمشده خودش و خودش تکه گمشده کسی دیگر است... تنها منم که تکه تکه یک گوشه افتاده و مانده ام...
-
5
یکشنبه 2 بهمن 1390 19:58
کاشکی تمومی دنیایمان در یک چمدون خلاصه میشد و هرکجا که می رفتیم آن را با خود می بردیم...
-
4
جمعه 30 دی 1390 23:55
آدم ها مثل کتابند،برگرفته از مطالب جالب و ناشناخته! از روی بعضی ها باید مشق نوشت،از روی بعضی دیگر باید جریمه نوشت، بعضی ها را باید چند بار خواند تا معنی آن ها را فهمید و بعضی هارا هم باید نخوانده کنار گذاشت!
-
3
جمعه 30 دی 1390 23:52
مرا آن گونه که باید، بشناس... مرا آن گونه که هستم ببین... پشت قهقهه های حنجره ام، هق هق چشمان ترم ببین... شرح حال دلم را از خودم بپرس، در واپسین حرف ها، کمی در برم بنشین... آرمان ادامه بماند برای بعد!...
-
2
پنجشنبه 29 دی 1390 19:27
دلم هوای شمال و جنگل های سرسبزش رو کرده... تو هوای بارونی و مه گرفته، توی ایوون خونه ویلایی می نشینی و لیوان داغ چای یا قهوه توی دستت و به دوردست خیره میشی... جز سرسبزی و درخت چیزی نیست... جنگل مه گرفته...بوی چوب و نم نم بارون... نور مبهم آتیشی که تو گرگ و میش هوا سوسو می زنه... حال و هوای غریبی به آدم دست میده... از...
-
پرلیت ؟
چهارشنبه 28 دی 1390 10:11
پرلیت یک ساختار در فلزات و علم متالورژی می باشد و اینجانب از آنجایی که از این ساختار خوشم می آید،نام این وبلاگ را پرلیت گذاشته ام (نپرسید چرا که رشته سر دراز دارد!)...و این وبلاگ هیچگونه ارتباطی با مسایل درسی و تخصصی دانشگاه و رشته متالورژی فعلا نخواهدداشت(حتی الامکان). پس دنبال مسایل تخصصی علم متالورژی در این وبلاگ...