هوا سرد است، اما نه به سردی تو،ای روزگار...
دلم را باختم...دلم سوخت اما نه به اندازه باختن از تو،روزگار...
ای روزگار، چه می کنی با من و این دل ترک خورده و شکسته...
روزگار بی مروت، عشقم را بردی،جانم را هم بردی ولی قسم می دهم
جوانی ام را بهم ببخش...
التماسم بیهوده است،می دانم که تو مرد این حرف ها نیستی...
اصلا جوانی هم ارزانی تو...