من و بارش برف...گمشده در خاطرات...روی چهارپایه،توی بالکن...
لیوان چای بین دو دستانم و خیره به نازدانه های برف...هوای سرد زمستان
و اما خیال همیشه گرم تو و واقعیت تلخ دیگر نداشتن تو...
آرمان